قوله تعالى: و قال ربکم ادْعونی خداوند شما گفت مرا خوانید و فریاد رسى از من جویید، أسْتجبْ لکمْ تا پاسخ کنم شما را، إن الذین یسْتکْبرون عنْ عبادتی ایشان که مىگردن کشند از پرستش من، سیدْخلون جهنم داخرین (۶۰) آرى در شوند در دوزخ بیچاره و خوار.
الله الذی جعل لکم اللیْل الله اوست که شما را شب آفرید، لتسْکنوا فیه تا آرام گیرید درو، و النهار مبْصرا و روز روشن آفرید تا بینید درو، إن الله لذو فضْل على الناس الله با نیکوکارى است بر مردمان، و لکن أکْثر الناس لا یشْکرون (۶۱) لکن بیشتر مردمان آزادى نمىکنند.
ذلکم الله ربکمْ آن الله است خداوند شما، خالق کل شیْء آفریدگار هر چیز، لا إله إلا هو نیست خدایى جز او، فأنى توْفکون (۶۲) شما را از حق چون برمىگردانند؟
کذلک یوْفک هم چنان برمىگردانیدند، الذین کانوا بآیات الله یجْحدون (۶۳) ایشان که سخنان الله را مىمنکر شدند و از پذیرفتن آن مىبازنشستند.
الله الذی جعل لکم الْأرْض قرارا الله اوست که زمین شما را آرامگاه کرد و السماء بناء و آسمان کازى برداشته، و صورکمْ فأحْسن صورکمْ و شما را پیکر نگاشت و نیکو نگاشت، و رزقکمْ من الطیبات و شما را از خوشیها و پاکیها روزى داد، ذلکم الله ربکمْ آن الله است خداوند شما که آن کرد، فتبارک الله رب الْعالمین (۶۴) چون پاک و برتر و بزرگوارست الله خداوند جهانیان.
هو الْحی اوست آن زنده همیشه، لا إله إلا هو که نیست خدایى جز او، فادْعوه او را خداى خوانید، مخْلصین له الدین پاک دارید او را پرستش و کردار، الْحمْد لله رب الْعالمین (۶۵) ستایش نیکو بسزا خداوند جهانیان را.
قلْ إنی نهیت بگو مرا باز زدهاند، أنْ أعْبد الذین تدْعون منْ دون الله که ایشان را پرستم که شما مىخدایان خوانید فرود از الله، لما جاءنی الْبینات منْ ربی آن گه که پیغامها آمد مرا از خداوند من، و أمرْت أنْ أسْلم لرب الْعالمین (۶۶) و فرمودند مرا تا گردن نهم خداوند جهانیان را.
هو الذی خلقکمْ منْ تراب او آنست که شما را بیافرید از خاکى، ثم منْ نطْفة پس از آبى، ثم منْ علقة پس از خونى بسته، ثم یخْرجکمْ طفْلا پس آن گه شما را بیرون مىآرد کودک خرد، ثم لتبْلغوا أشدکمْ پس تا آن گه که بروز جوانى خویش رسید، ثم لتکونوا شیوخا و پس تا آن گه که پیران شوید، و منْکمْ منْ یتوفى منْ قبْل و از شما کس است که بمیرد پیش از آن که پیر گردد، و لتبْلغوا أجلا مسمى و نمیرد تا هنگامى که نام زد کرده رسد، و لعلکمْ تعْقلون (۶۷) و تا مگر که بخرد رسید اگر بکودکى نمیرید.
هو الذی یحْیی و یمیت او آنست که مرده مىزنده کند و مىزنده میراند فإذا قضى أمْرا هر گاه که کارى راند و فرمانى گزارد، فإنما یقول له کنْ فیکون (۶۸) آنست جز آن نیست که گوید آن را که باش تا بود.
أ لمْ تر نبینى، ننگرى، إلى الذین یجادلون فی آیات الله بایشان که پیکار میکنند در سخنان و نشانهاى الله، أنى یصْرفون (۶۹) چون برمیگردانند ایشان را از ان.
الذین کذبوا بالْکتاب ایشان که دروغ زن میگیرند و نمىپذیرید و کافر مىشوند باین نامه، و بما أرْسلْنا به رسلنا و بآنچه فرستادگان خویش بآن فرستادیم، فسوْف یعْلمون (۷۰) آرى بود روزى که آگاه شوند.
إذ الْأغْلال فی أعْناقهمْ آن گه که غلها که در دستهاى ایشان بود در گردنهاى ایشان افکنند و السلاسل و ایشان را در زنجیرها کشند، یسْحبون فی الْحمیم (۷۱) ایشان را بر رویها در آب جوشان دوزخ مىکشند، ثم فی النار یسْجرون (۷۲) و ایشان را مىسوزند و دوزخ بایشان مىتاوند.
ثم قیل لهمْ آن گه گویند ایشان را، أیْن ما کنْتمْ تشْرکون (۷۳) منْ دون الله کجاست آنچه مىانباز آوردید فرود از الله؟ قالوا ضلوا عنا گویند آن انبازان کم شدند از ما، بلْ لمْ نکنْ ندْعوا منْ قبْل شیْئا نه ما خود از انبازان هیچیز نگفتیم در ان جهان و نخواندیم و نپرستیدیم، کذلک یضل الله الْکافرین (۷۴) هم چنان بیراه میکند الله ناگرویدگان را.
ذلکمْ بما کنْتمْ تفْرحون فی الْأرْض بغیْر الْحق ایشان را گویند این پاداش شما را بآنست که شما شاد مىزیستید در زمین بباطل و ناراست، و بما کنْتمْ تمْرحون (۷۵) و بآنچه بناز و کشى مىخرامیدید در زمین.
ادْخلوا أبْواب جهنم در روید از درهاى دوزخ، خالدین فیها جاویدان در ان، فبئْس مثْوى الْمتکبرین (۷۶) بد جایگاهى گردن گردنکشان را.
فاصْبرْ إن وعْد الله حق شکیبایى کن که وعده دادن الله راست است، فإما نرینک اگر با تو نمائیم، بعْض الذی نعدهمْ چیزى از آنچه وعده دهیم ایشان را از عذاب، أوْ نتوفینک یا پیش از ان بمیرانیم ترا، فإلیْنا یرْجعون (۷۷) با ما خواهند آورد ایشان را.
و لقدْ أرْسلْنا رسلا منْ قبْلک فرستادیم ما رسولان را پیش از تو، منْهمْ منْ قصصْنا علیْک و ایشان کس است که سخن و قصه او گفتیم با تو در قرآن، و منْهمْ منْ لمْ نقْصصْ علیْک و از ایشان کس است که قصه او و سخن او نگفتیم با تو، و ما کان لرسول و نبود هرگز رسولى را، أنْ یأْتی بآیة که عذابى آورد، إلا بإذْن الله مگر بدستورى خداى، فإذا جاء أمْر الله چون فرمان الله در رسد، قضی بالْحق کار برگزارده آید بداد، و خسر هنالک الْمبْطلون (۷۸) و ناراستان و دروغ زنان زیانکار مانند.
الله الذی جعل لکم الْأنْعام لله اوست که بیافرید شما را اشتران، لترْکبوا منْها تا بران مىنشینید، و منْها تأْکلون (۷۹) و از ان میخورید.
و لکمْ فیها منافع و شما را در ان سودمندهاست، و لتبْلغوا علیْها حاجة فی صدورکمْ و تا مىرسید وران بدروایست خویش و مراد که در دل دارید، و علیْها و على الْفلْک تحْملون (۸۰) و بر شتران و بر کشتیها شما را بر مىدارند. یریکمْ آیاته و بشما مىنماید شگفتهاى خویش در کردگارى خویش،أی آیات الله تنْکرون (۸۱) کدام را از نشانهاى الله که نمود و شگفتها که ساخت منکر مىباشید ؟
أ فلمْ یسیروا فی الْأرْض نه روند در زمین، فینْظروا کیْف کان عاقبة الذین منْ قبْلهمْ تا نگرند که چون بود سرانجام ایشان که پیش از ایشان بودند، کانوا أکْثر منْهمْ ازیشان بیشتر بودند و انبوهتر، و أشد قوة و سخت نیروتر، و آثارا فی الْأرْض و با نشانهاتر بودند ازیشان و با بازماندههاتر در زمین، فما أغْنى عنْهمْ ما کانوا یکْسبون (۸۲) بکار نیامد ایشان را آنچه مىساختند و گرد میکردند.
فلما جاءتْهمْ رسلهمْ بالْبینات چون بایشان آمد فرستادگان من پیغامهاى روشن، فرحوا بما عنْدهمْ شاد نشستند بآنچه نزدیک ایشان بود، من الْعلْم از دانش بکارهاى اینجهانى و خوش آمد ایشان، و حاق بهمْ ما کانوا به یسْتهْزون (۸۳) تا فرا سر ایشان نشست آنچه مىبران خندیدند و افسوس مىداشتند.
فلما رأوْا بأْسنا چون زور گرفتن ما دیدند بدر مرگ، قالوا آمنا بالله وحْده گفتند بگرویدیم بالله که یکتاست، و کفرْنا بما کنا به مشْرکین (۸۴) و از انباز که مىگفتیم بیزار گشتیم.
فلمْ یک ینْفعهمْ إیمانهمْ هیچ سود نداشت ایشان را گرویدن ایشان، لما رأوْا بأْسنا آن گه که عذاب ما دیدند، سنت الله التی قدْ خلتْ فی عباده نهاد الله اینست که بود همیشه در روزگار گذشته در بندگان او، و خسر هنالک الْکافرون (۸۵) و زیان کار و نومید ماندند آنجا ناگرویدگان.